با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hemoglobin

ˈhiːməˌɡloʊbɪn ˌhiːməˈɡləʊbɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hemoglobins

معنی

noun
(بیوشیمی) ماده رنگی آهن‌دار گویچه‌های قرمز خون جانوران مهره‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hemoglobin

  1. noun A hemoprotein composed of globin and heme that gives red blood cells their characteristic color; function primarily to transport oxygen from the lungs to the body tissues
    Synonyms: haemoglobin, collagen, edestin, fibroin, globin, glutenin, histone, ichthulin, lactalbumin, hb, lysozyme, mucin, nucleohistone, peptone, prolamine, protamine, proteose, zein

ارجاع به لغت hemoglobin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hemoglobin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hemoglobin

لغات نزدیک hemoglobin

پیشنهاد بهبود معانی