نکته اینجاست که، قضیه اینه که، موضوع اینجاست که، اصل ماجرا اینه که، حقیقت اینه که، مسئله اینجاست که
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I get that you’re upset, but here’s the thing – it wasn’t his fault.
میفهمم که ناراحت هستی، اما حقیقت اینه که تقصیر او نبود.
She’s not very experienced, but here’s the thing: she learns incredibly fast.
او خیلی باتجربه نیست، اما مسئله اینجاست که فوقالعاده سریع یاد میگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «here's the thing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heres-the-thing