آخرین به‌روزرسانی:

Insculp

معنی

verb - transitive

قلم زدن، کندن، حکاکی کردن، گراور کردن، مجسمه‌سازی کردن، نشاندن، جایگیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت insculp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insculp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insculp

لغات نزدیک insculp

پیشنهاد بهبود معانی