با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mac

mæk mæk mæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    macs

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: mack

دو املای قدیمی این لغت در معنای اول: mackintosh و macintosh

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی پوشاک بارانی (نوعی کت بلند و ضدآب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The mac kept him dry during the downpour.
- بارانی او را در هنگام رگبار خشک نگه داشت.
- She wore her mack to protect herself from the downpour.
- قبل از سفر به شهر بارانی باید بارانی جدیدی بخرم.
- She wore a yellow mackintosh to protect herself from the rain.
- برای محافظت از خود در برابر باران، بارانی زردرنگی به تن داشت.
noun informal
انگلیسی آمریکایی داشم، آقا، پسر جون (هنگام خطاب قرار دادن مرد یا پسری که گوینده نام آن شخص را نمی‌داند)
- Hey Mac, where are you going?
- هی داشم، کجا می‌ری؟
- Sorry Mac, this seat is taken.
- شرمنده‌ام آقا، این صندلی جای یه نفره.
noun countable
نام تجاری مک (خانواده‌ای از رایانه‌های شخصی تولیدشده‌ توسط شرکت اپل)
- I need a new Mac for my graphic design work.
- برای کارهای طراحی گرافیکم به مک جدیدی نیاز دارم.
- She prefers using Mac over a PC.
- استفاده از مک را به رایانه‌ی شخصی ترجیح می‌دهد.
noun informal
غذا و آشپزی ماکارونی
- I love eating mac and cheese.
- عاشق خوردن ماکارونی و پنیر هستم.
- My mom makes the best mac 'n' cheese.
- مامانم بهترین پنیر و ماکارونی رو درست می‌کنه.
abbreviation
خاندان مکابی، مکابیان (Mac) (Machabees و Maccabees)
- The Macs played a crucial role in preserving Jewish religious practices and traditions.
- خاندان مکابی نقش مهمی در حفظ آداب و سنن مذهبی یهودیان داشتند.
- The Macs were successful in reclaiming the Temple in Jerusalem.
- مکابیان در بازپس‌گیری معبد اورشلیم موفق بودند.
abbreviation
فرماندهی هوایی ارتش (MAC) (military airlift command) (در آمریکا) (در ژانویه‌ی سال ۱۹۶۶ تأسیس و در ۱ ژوئن سال ۱۹۹۲ در فرماندهی هوایی تاکتیکی ادغام شد)
- The MAC transported troops and supplies to the front lines.
- فرماندهی هوایی ارتش نیروها و تدارکات را به خط مقدم انتقال داد.
- The MAC played a crucial role in the rapid deployment of troops during the conflict.
- فرماندهی هوایی ارتش نقش مهمی در استقرار سریع نیروها در طول درگیری ایفا کرد.
prefix
-زاده، -پور (-Mac) (که در بسیاری از نام‌های خانوادگی با منشأ ایرلندی یا اسکاتلندی یافت می‌شود)
- Her surname is MacBride.
- نام‌خانوادگی‌اش مک‌براید است.
- MacNeice
- مک‌نیس
abbreviation
انگلیسی آمریکایی کارشناسی‌ارشد حسابداری، فوق‌لیسانس حسابداری (.M.Ac) (Master of Accountancy)
- She earned her M.Ac. from a prestigious university.
- مدرک کارشناسی‌ارشد حسابداری‌اش را از دانشگاه معتبری کسب کرد.
- The M.Ac. curriculum includes courses in auditing, tax, and financial reporting.
- برنامه‌ی درسی فوق‌لیسانس حسابداری مشتمل بر دوره‌های حسابرسی، مالیات و گزارشگری مالی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mac

  1. noun A waterproof raincoat made of rubberized fabric
    Synonyms: macintosh, mackintosh, mack

ارجاع به لغت mac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mac

لغات نزدیک mac

پیشنهاد بهبود معانی