Mac

mæk mæk mæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    macs

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: mack

دو املای قدیمی این لغت در معنای اول: mackintosh و macintosh

  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی پوشاک بارانی (نوعی کت بلند و ضدآب)
    • - The mac kept him dry during the downpour.
    • - بارانی او را در هنگام رگبار خشک نگه داشت.
    • - She wore her mack to protect herself from the downpour.
    • - قبل از سفر به شهر بارانی باید بارانی جدیدی بخرم.
    • - She wore a yellow mackintosh to protect herself from the rain.
    • - برای محافظت از خود در برابر باران، بارانی زردرنگی به تن داشت.
  • noun informal
    انگلیسی آمریکایی داشم، آقا، پسر جون (هنگام خطاب قرار دادن مرد یا پسری که گوینده نام آن شخص را نمی‌داند)
    • - Hey Mac, where are you going?
    • - هی داشم، کجا می‌ری؟
    • - Sorry Mac, this seat is taken.
    • - شرمنده‌ام آقا، این صندلی جای یه نفره.
  • noun countable
    نام تجاری مک (خانواده‌ای از رایانه‌های شخصی تولیدشده‌ توسط شرکت اپل)
    • - I need a new Mac for my graphic design work.
    • - برای کارهای طراحی گرافیکم به مک جدیدی نیاز دارم.
    • - She prefers using Mac over a PC.
    • - استفاده از مک را به رایانه‌ی شخصی ترجیح می‌دهد.
  • noun informal
    غذا و آشپزی ماکارونی
    • - I love eating mac and cheese.
    • - عاشق خوردن ماکارونی و پنیر هستم.
    • - My mom makes the best mac 'n' cheese.
    • - مامانم بهترین پنیر و ماکارونی رو درست می‌کنه.
  • abbreviation
    خاندان مکابی، مکابیان (Mac) (Machabees و Maccabees)
    • - The Macs played a crucial role in preserving Jewish religious practices and traditions.
    • - خاندان مکابی نقش مهمی در حفظ آداب و سنن مذهبی یهودیان داشتند.
    • - The Macs were successful in reclaiming the Temple in Jerusalem.
    • - مکابیان در بازپس‌گیری معبد اورشلیم موفق بودند.
  • abbreviation
    فرماندهی هوایی ارتش (MAC) (military airlift command) (در آمریکا) (در ژانویه‌ی سال ۱۹۶۶ تأسیس و در ۱ ژوئن سال ۱۹۹۲ در فرماندهی هوایی تاکتیکی ادغام شد)
    • - The MAC transported troops and supplies to the front lines.
    • - فرماندهی هوایی ارتش نیروها و تدارکات را به خط مقدم انتقال داد.
    • - The MAC played a crucial role in the rapid deployment of troops during the conflict.
    • - فرماندهی هوایی ارتش نقش مهمی در استقرار سریع نیروها در طول درگیری ایفا کرد.
  • prefix
    -زاده، -پور (-Mac) (که در بسیاری از نام‌های خانوادگی با منشأ ایرلندی یا اسکاتلندی یافت می‌شود)
    • - Her surname is MacBride.
    • - نام‌خانوادگی‌اش مک‌براید است.
    • - MacNeice
    • - مک‌نیس
  • abbreviation
    انگلیسی آمریکایی کارشناسی‌ارشد حسابداری، فوق‌لیسانس حسابداری (.M.Ac) (Master of Accountancy)
    • - She earned her M.Ac. from a prestigious university.
    • - مدرک کارشناسی‌ارشد حسابداری‌اش را از دانشگاه معتبری کسب کرد.
    • - The M.Ac. curriculum includes courses in auditing, tax, and financial reporting.
    • - برنامه‌ی درسی فوق‌لیسانس حسابداری مشتمل بر دوره‌های حسابرسی، مالیات و گزارشگری مالی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mac

  1. noun A waterproof raincoat made of rubberized fabric
    Synonyms: macintosh, mackintosh, mack

ارجاع به لغت mac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mac

لغات نزدیک mac

پیشنهاد بهبود معانی