امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Major Difficulty

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
مشکل عمده / مشکل اساسی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- A major difficulty is the lack of funding.
- یک مشکل عمده، کمبود بودجه است.
- They encountered a major difficulty during the project.
- آنها در طول پروژه با یک مشکل اساسی روبرو شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت major difficulty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «major difficulty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/major-difficulty

لغات نزدیک major difficulty

پیشنهاد بهبود معانی