امرار معاش کردن، گذران زندگی کردن، کسب درآمد کردن، زندگی را چرخاندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Many people in rural areas make a living through farming.
بسیاری از مردم در مناطق روستایی ازطریق کشاورزی امرار معاش میکنند.
Freelancing can be a great way to make a living if you have the skills.
اگر مهارتهای لازم را داشته باشید، فریلنسینگ میتواند روش خوبی برای کسب درآمد باشد.
She's trying to make a living by teaching English online.
او در تلاش است تا با تدریس آنلاین زبان انگلیسی زندگیاش را بچرخاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make a living» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-a-living