فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Margarine

ˈmɑːrdʒrɪn ˌmɑːdʒəˈriːn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

غذا و آشپزی مارگارین (نوعی چربی خوراکی عمدتاً گیاهی که بافت و ظاهری شبیه به کره دارد و به اشتباه به آن کره‌ی گیاهی نیز می‌گویند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

My mom always buys low-fat margarine for cooking.

مامانم همیشه برای آشپزی مارگارین کم‌چرب می‌خرد.

I spread margarine on my toast instead of butter.

روی نان تستم به جای کره، مارگارین مالیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد margarine

  1. noun a spread made chiefly from vegetable oils and used as a substitute for butter
    Synonyms:
    oleomargarine oleo marge

ارجاع به لغت margarine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «margarine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/margarine

لغات نزدیک margarine

پیشنهاد بهبود معانی