فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Munging

ˈmʌŋɪŋ ˈmʌŋɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    کامپیوتر تبدیل داده (از نوعی به نوع دیگر)
    • - The data munging stage of the project took longer than expected.
    • - مرحله‌ی تبدیل داده‌ی پروژه بیشتر از حد انتظار طول کشید.
    • - The munging helped to extract useful information.
    • - تبدیل داده به استخراج اطلاعات مفید کمک کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت munging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/munging

لغات نزدیک munging

پیشنهاد بهبود معانی