Nonhuman

    nɒnˈhjuːmən nɒnˈhjuːmən
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: non-human

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    غیرانسان، غیرانسانی، فاقد خصائل انسانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The exhibit featured art inspired by nonhuman perspectives.
    - در این نمایشگاه، آثار هنری الهام‌گرفته از دیدگاه‌های غیرانسانی به نمایش گذاشته شد.
    - Nonhuman animals often exhibit surprising levels of intelligence.
    - حیوانات فاقد خصائل انسانی اغلب سطح هوشی شگفت‌انگیزی از خود نشان می‌دهند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت nonhuman

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nonhuman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonhuman

    لغات نزدیک nonhuman

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند