فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ohm

oʊm əʊm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ohms

معنی‌ها

  • noun
    اهم
  • noun
    (برق) واحد مقاومت برق در سلسله. S . K .
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ohm

  1. noun German physicist who formulated Ohm's law (1787-1854)
    Synonyms: georg simon ohm

ارجاع به لغت ohm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ohm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ohm

لغات نزدیک ohm

پیشنهاد بهبود معانی