۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Patriarchy

ˈpeɪtriɑːrki ˈpeɪtriɑːki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patriarchies

معنی

noun
پدرشاهی، پدر سالاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patriarchy

  1. noun a form of social organization in which a male is the family head and title is traced through the male line
    Synonyms:
    patriarchate

ارجاع به لغت patriarchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patriarchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patriarchy

لغات نزدیک patriarchy

پیشنهاد بهبود معانی