فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Plasmid

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد plasmid

  1. noun A small cellular inclusion consisting of a ring of DNA that is not in a chromosome but is capable of autonomous replication
    Synonyms: plasmid DNA

ارجاع به لغت plasmid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plasmid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plasmid

لغات نزدیک plasmid

پیشنهاد بهبود معانی