با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis

    nuːˌmənoʊˌʌltrəmaɪkrəˌskɑːpɪkˌsɪlɪkoʊvɑːlˌkeɪnoʊkɑːniˈoʊsɪs njuːˌməʊnəʊˌʌltrəmaɪkrəˌskɒpɪkˌsɪlɪkəʊvɒlkeɪnəʊkɒniˈəʊsɪs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    پزشکی نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانیوسیس (نوعی عارضه‌ی ریوی (تنفسی) که بر اثر استنشاق ذرات غبار سیلیکای آتش‌فشانی یا کوارتز به‌ وجود می‌آید و معمولاً معدنچی‌ها به آن مبتلا می‌شوند)
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis was the cause of her lung infection.
    - نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانیوسیس باعث شد که او در تنفس دچار مشکل شود.
    - The pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis had spread throughout the village.
    - نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانیوسیس در سراسر روستا پخش شده بود.
    - Pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis is a rare disease that can be fatal if left untreated.
    - نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانیوسیس بیماری نادری است که در صورت درمان نشدن می‌تواند کشنده باشد.
    - The patient's pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis had progressed to a dangerous stage and required immediate medical intervention.
    - نیومانواولترامایکروسکوپیک‌سیلیکوولکینوکانیوسیس بیمار به مرحله‌ی خطرناکی رسیده بود و به مداخله‌ی پزشکی فوری نیاز داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis

    لغات نزدیک pneumonoultramicroscopicsilicovolcanoconiosis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار