امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prolactin

proˈlæktən proˈlæktən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
زیست‌شناسی پرولاکتین، شیرآور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prolactin

  1. noun Gonadotropic hormone secreted by the anterior pituitary; in females it stimulates growth of the mammary glands and lactation after parturition
    Synonyms: lactogenic hormone, luteotropin

ارجاع به لغت prolactin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prolactin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prolactin

لغات نزدیک prolactin

پیشنهاد بهبود معانی