امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prostate

ˈprɑːsteɪt ˈprɒsteɪt ˈprɒsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( gland prostate ) غده پروستات ( prostatic =)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prostate

  1. noun A firm partly muscular chestnut sized gland in males at the neck of the urethra; produces a viscid secretion that is the fluid part of semen
    Synonyms: prostate-gland
  2. adjective Relating to the prostate gland
    Synonyms: prostatic

ارجاع به لغت prostate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prostate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prostate

لغات نزدیک prostate

پیشنهاد بهبود معانی