امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protist

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جانورشناسی آغازی، تک‌یاختگان آغازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protist

  1. noun Free-living or colonial organisms with diverse nutritional and reproductive modes
    Synonyms: protistan

ارجاع به لغت protist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protist

لغات نزدیک protist

پیشنهاد بهبود معانی