Rack Rent

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  اجاره‌ی سنگین، اجاره‌ی گزاف، اجاره‌ی کمرشکن
  • - The government implemented new regulations to prevent landlords from charging rack rents.
  • - حکومت برای جلوگیری از دریافت اجاره‌های سنگین توسط مالکان مقررات جدیدی را اجرا کرده است.

  • - The landlord was accused of charging rack rent for the small apartment.
  • - صاحبخانه متهم شد که برای آپارتمان کوچک، اجاره‌ی گزافی را دریافت کرده است.
• verb - transitive
  با مبلغ گزاف اجاره دادن، اجاره‌ی گزاف در نظر گرفتن
  • - The landlord decided to rack-rent the apartment building, increasing the rent by 50% overnight.
  • - صاحبخانه تصمیم گرفت آپارتمان را با مبلغ گزاف اجاره دهد؛ او اجاره را یک‌شبه ۵۰ درصد افزایش داد.

  • - The property owner was accused of rack-renting.
  • - مالک ملک به اجاره‌ی گزاف در نظر گرفتن متهم شد.