با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Raleigh

    ˈrɑːli / / ˈrɔː- ˈrɑːli / / ˈrɔː-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    سروالتر رالی (دولتمرد و کاشف و نویسنده‌ی انگلیسی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    شهر رالی (در ایالت کارولینای شمالی - آمریکا)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد raleigh

    1. noun English courtier (a favorite of Elizabeth I) who tried to colonize Virginia; introduced potatoes and tobacco to England (1552-1618)
      Synonyms: Walter Raleigh, sir walter raleigh, ralegh, Walter Ralegh, Sir Walter Ralegh
    2. noun Capital of the state of North Carolina; located in the east central part of the North Carolina
      Synonyms: capital of North Carolina

    ارجاع به لغت raleigh

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «raleigh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raleigh

    لغات نزدیک raleigh

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی