۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Roulette

ruːˈlet ruːˈlet
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
اسباب قمار چرخان، رولت، با رولت قمار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roulette

  1. noun a line generated by a point on one figure rolling around a second figure
    Synonyms:
    line roulette
  1. noun a wheel with teeth for making a row of perforations
    Synonyms:
    toothed wheel

ارجاع به لغت roulette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roulette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roulette

لغات نزدیک roulette

پیشنهاد بهبود معانی