S'more

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable

  

  غذا و آشپزی (میان‌وعده‌ای متشکل از یک لایه مارشمالو‌ی گرم و شکلات که بین دو تکه بیسکویت یا تردک گراهام قرار می‌گیرد و معمولاً با دارچین یا عسل مزه‌دار می‌شود) اس‌مور
  افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی
  • - The kids were roasting marshmallows on the fire to make s'mores.
  • - بچه‌ها مارشملو‌ها (=پفنبات‌ها) را روی آتش برشته می‌کردند تا اس‌مور درست کنند.

  • - I'm one of those people who must have smores when I camp.
  • - یکی از اون‌هایی هستم که وقتی اردو می‌زنم حتماً باید اس‌مور بخورم.