Scaloppine

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• noun plural
  غذا و آشپزی اسکالوپینی (برش‌هایی نازک معمولاً از گوشت گوساله که در شراب و سبزی و ادویه مزه‌دار می‌کنند)
  افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی
  • - I ordered the chicken scaloppine for dinner, which was served with a flavorful lemon and caper sauce.
  • - برای شام اسکالوپینی مرغ را سفارش دادم که با لیمو و سس کبر خوش‌طعم سرو شد.

  • - The scallopine was garnished with fresh herbs and a squeeze of lemon.
  • - اسکالوپینی با گیاهان تازه و کمی لیمو تزیین شده بود.