فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Schizophrenia

ˌskɪtsəˈfriːniə ˌskɪtsəˈfriːniə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

روان‌پزشکی سلامت روان روان‌گسیختگی، اسکیزوفرنی، شیزوفرنی (نوعی اختلال روان‌پریشانه با علائمی نظیر رفتار و واکنش هیجانی و آشفتگی فکر)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

Schizophrenia can cause hallucinations and delusions.

روان‌گسیختگی می‌تواند باعث توهم و هذیان شود.

The symptoms of schizophrenia often emerge in early adulthood.

علائم اسکیزوفرنی اغلب در اوایل بزرگ‌سالی ظاهر می‌شود.

noun uncountable informal

تناقض، ناسازگاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His schizophrenia was evident in his conflicting beliefs and actions.

تناقض او در باورها و اعمال متضاد او مشهود بود.

The manager's schizophrenia caused confusion among the team.

ناسازگاری سرمربی باعث سردرگمی تیم شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد schizophrenia

  1. noun any of several psychotic disorders characterized by distortions of reality and disturbances of thought and language and withdrawal from social contact
    Synonyms:
    schizophrenic disorder schizophrenic psychosis dementia-praecox

ارجاع به لغت schizophrenia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «schizophrenia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/schizophrenia

لغات نزدیک schizophrenia

پیشنهاد بهبود معانی