امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seabed

ˈsiːbed ˈsiːbed
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

کف دریا، بستر اقیانوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seabed

  1. noun The bottom of a sea or ocean
    Synonyms:
    ocean floor sea floor ocean bottom sea bottom Davy Jones's locker davy-jones

ارجاع به لغت seabed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seabed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seabed

لغات نزدیک seabed

پیشنهاد بهبود معانی