امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seven

ˈsevn ˈsevn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sevens

معنی و نمونه‌جمله

noun A1
هفت، هفتم، هفتمین، یک‌هفتم، هفت‌چیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- A week has seven days.
- هفته هفت روز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seven

  1. noun One of four playing cards in a deck with seven pips on the face
    Synonyms:
    heptad septenary hebdomad seven-spot 7 vii heptade sevener septuplicate septet
  1. adjective Being one more than six
    Synonyms:
    septemviral 7 septenary septennial septuple vii

ارجاع به لغت seven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seven

لغات نزدیک seven

پیشنهاد بهبود معانی