فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shipshape

ˈʃɪpʃeɪp ˈʃɪpʃeɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective adverb
    تروتمیز، مرتب، به‌طور تر‌وتمیز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shipshape

  1. adjective tidy
    Synonyms: businesslike, chipper, clean, in good shape, in tip-top condition, neat, ordered, orderly, spick-and-span, trim, uncluttered, well-groomed, well-kept

ارجاع به لغت shipshape

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shipshape» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shipshape

لغات نزدیک shipshape

پیشنهاد بهبود معانی