امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shipshape

ˈʃɪpʃeɪp ˈʃɪpʃeɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
تروتمیز، مرتب، به‌طور تر‌وتمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shipshape

  1. adjective tidy
    Synonyms:
    businesslike chipper clean in good shape in tip-top condition neat ordered orderly spick-and-span trim uncluttered well-groomed well-kept

ارجاع به لغت shipshape

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shipshape» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shipshape

لغات نزدیک shipshape

پیشنهاد بهبود معانی