جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

Socialite

ˈsoʊʃəlaɪt ˈsəʊʃl-aɪt

معنی socialite

معاشر، شخص مقتدر در جامعه، شخص طراز اول جامعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد socialite

noun aristocrat

Synonyms:

noble patrician gentleperson member of the upper class blueblood Brahmin upper cruster silk stocking deb debutante lace curtain

لغات هم‌خانواده socialite

noun
society, sociologist, sociology, sociability, social, socialism, socialist, socialite, socialization, sociopath

adjective
sociable, social, unsocial, socialist, socialistic, societal, sociological, sociopathic

verb - transitive
socialize

adverb
socially, sociably, sociologically

ارجاع به لغت socialite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «socialite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/socialite

لغات نزدیک socialite

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!