معنی sororate به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی

noun

(در بعضی قبایل) رسم ازدواج با زنی که فوت کرده

ارجاع به لغت sororate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «sororate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sororate

لغات نزدیک sororate

- soroptimist
- sororal
- sororate
- sororicide
- sorority

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

دادخواستن دادیک وار دارای احساسات غلوآمیز و زننده دارای استعدادهای گوناگون دارای انضباط کردن دارای بندان کردن دارای بوی تند دارای تاق ضربی دارای تاق منحنی کردن دارای تب