ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Spectroscopy

American: spekˈtrɑːskəpi British: spekˈtrɒskəpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( spectroscope ) بینایی‌بین، طیف‌بین، طیف‌نما، طیف‌بینی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spectroscopy

  1. noun The use of spectroscopes to analyze spectra
    Synonyms: spectrometry, spectroscopic analysis, spectrum analysis, spectrographic analysis

ارجاع به لغت spectroscopy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spectroscopy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spectroscopy

لغات نزدیک spectroscopy

پیشنهاد بهبود معانی