حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Upload
ˈʌploʊd
ʌpˈloʊd
ˈʌpləʊd
ʌpˈləʊd
گذشتهی ساده:
uploadedشکل سوم:
uploadedسومشخص مفرد:
uploadsوجه وصفی حال:
uploadingشکل جمع:
uploadsمعنی upload | جمله با upload
verb - transitive
B1
بارگذاری کردن، آپلود کردن (گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
It took me an hour to upload the large file because of my slow internet.
بهخاطر اینترنت کندم، بارگذاری فایل حجیم یک ساعت طول کشید.
Please upload your assignment before the deadline.
لطفاً تکلیف خود را پیشاز مهلت مقرر آپلود کنید.
noun
countable
آپلود، محتوای بارگذاری، دادهی قابل بارگذاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Each upload must be scanned for viruses.
هر آپلود باید از نظر ویروس بررسی شود.
Please check the size of your upload before sending it.
لطفاً پیشاز ارسال، اندازهی فایل بارگذاریشدهتان را بررسی کنید.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد upload
-
verb transfer a file or program to a central computer from a smaller computer or a computer at a remote locationAntonyms:
سوالهای رایج upload
گذشتهی ساده upload چی میشه؟
گذشتهی ساده upload در زبان انگلیسی uploaded است.
شکل سوم upload چی میشه؟
شکل سوم upload در زبان انگلیسی uploaded است.
شکل جمع upload چی میشه؟
شکل جمع upload در زبان انگلیسی uploads است.
وجه وصفی حال upload چی میشه؟
وجه وصفی حال upload در زبان انگلیسی uploading است.
سومشخص مفرد upload چی میشه؟
سومشخص مفرد upload در زبان انگلیسی uploads است.
ارجاع به لغت upload
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «upload» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upload
لغات نزدیک upload
- - uplifter
- - uplifting
- - upload
- - upload your files
- - upmanship
