امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Upload

    ʌpˈloʊd ʌpˈloʊd ʌpˈloʊd ʌpˈləʊd ʌpˈləʊd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      uploaded

    • شکل سوم:

      uploaded

    • سوم‌شخص مفرد:

      uploads

    • وجه وصفی حال:

      uploading

    • شکل جمع:

      uploads

    معنی

    B1
    گذاشتن اطلاعات از روی کامپیوتر خود بر روی کامپیوتر دیگر یا روی اینترنت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد upload

    1. verb Transfer a file or program to a central computer from a smaller computer or a computer at a remote location
      Antonyms:
      download

    ارجاع به لغت upload

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «upload» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upload

    لغات نزدیک upload

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return