با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vax

væks væks
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive informal
    انگلیسی آمریکایی واکسن زدن، واکسینه کردن
    • - the decision to vax a large population
    • - تصمیم برای واکسینه کردن یک جمعیت زیاد
    • - I need to vax my dog.
    • - باید سگمان را واکسینه کنم.
  • noun informal
    انگلیسی آمریکایی واکسن، واکسیناسیون
    • - Older people are offered the flu vax each winter.
    • - به افراد مسن پیشنهاد می‌شود در فصل زمستان واکسن آنفلوانزا تزریق کنند.
    • - vax clinics
    • - کلینیک‌های واکسیناسیون
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت vax

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vax» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vax

لغات نزدیک vax

پیشنهاد بهبود معانی