فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vigilante

ˌvɪdʒəˈlænti ˌvɪdʒəˈlænti

شکل جمع:

vigilantes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پارتیزان، متعصب سیاسی یا مذهبی، خودکیفرسِتان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The vigilante wore a mask and patrolled the streets at night.

پارتیزان نقاب زد و شبانه در خیابان‌ها گشت زد.

Some people saw the vigilante as a hero.

بعضی از مردم پارتیزان را یک قهرمان می‌دانستند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vigilante

  1. noun member of a vigilance committee
    Synonyms:
    vigilance man

ارجاع به لغت vigilante

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vigilante» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vigilante

لغات نزدیک vigilante

پیشنهاد بهبود معانی