آخرین به‌روزرسانی:

برداشتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to lift, to take, to pick up, to swipe, to snitch, to lay hold of

بلند کردن

او تصمیم گرفت جعبه‌ی سنگین را از زمین بردارد.

She decided to lift the heavy box off the ground.

او تصمیم گرفت تلفن را بردارد و به او زنگ بزند.

She decided to pick up the phone and call him.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to become, to undergo

شکل یا وضعیتی تغییر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

این روسری به‌راحتی چروک برمی‌دارد

this scarf becomes wrinkled easily

منظره پس‌از طوفان تغییرات قابل توجهی بر خواهد داشت.

The landscape will undergo significant changes after the storm.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to grab, to possess, to take hold of, to take possession of

صاحب شدن

قبل‌از ترک خانه باید کلیدهایم را بردارم.

I need to grab my keys before leaving the house.

کودک دستش را دراز کرد تا اسباب‌بازی را بردارد.

The child reached out to take hold of the toy.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to select, to choose

انتخاب کردن

او تصمیم گرفت که کتاب جدیدی برای لیست کتاب‌هایش بردارد.

She decided to select a new book for her reading list.

من نیاز دارم که رنگی برای رنگ‌کاری جدید بردارم.

I need to choose a color for the new paint job.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to make (a copy), to record, to take (a picture, ...), to snap (a photo)

ضبط کردن، ثبت کردن

لطفاً یک کپی از این سند برای جلسه بردارید.

Please make a copy of this document for the meeting.

پژوهشگر قصد دارد که داده‌ها را با دقت بردارد.

The researcher aims to record the data accurately.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to take off, to remove, to doff, to draw back

درآوردن

کلاه (از سر) برداشتن

to take off one's hat

کارگر در برداشتن توپی از بشکه‌ی نفت مشکل داشت.

The worker had trouble removing the tap from the oil drum.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / bardaashtan /

to deluge, to flood, to inundate, to engulf

فراگرفتن

باران سنگینی خیابان‌ها را برداشته است و باعث سیلابی شدن زیادی خواهد شد.

The heavy rain will deluge the streets and cause significant flooding.

باران‌های شدید باعث شد که روستای کوچک را آب بردارد.

The heavy rains helped to engulf the small village in water.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت برداشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برداشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برداشتن

لغات نزدیک برداشتن

پیشنهاد بهبود معانی