آخرین به‌روزرسانی:

تقریبا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کمابیش، قریب به، نزدیک به

فونتیک فارسی

taghriban
قید

nearly, almost, more or less, around, near, approximately, about, rather, nigh, well-nigh, circa, some, round, close, roughly, virtually

اهرم به ما کمک می‌کند تا تقریبا هر چیزی را بلند کنیم.

Leverage enables us to lift almost anything.

تقریبا صفر

almost nil

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ساعت تقریبا سه است.

The approximate time is three o'clock.

عامیانه around, literally

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تقریبا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقریبا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقریبا

لغات نزدیک تقریبا

پیشنهاد بهبود معانی