particle suffixed to a noun or pronoun as sign of the definite direct object
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
توسعهی راه سفر را برای مسافران آسانتر میکند.
The extension of the road will make travel easier for commuters.
چیزی را به گند کشیدن، چیزی را به افتضاح کشیدن
make a shambles of something
ناهار را با ما خورد.
We had him to lunch.
آن فیلم کمدی را تماشا کردی؟
Did you watch that comedy movie?
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «را» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/را