فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فرار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گریز، هزیمت

فونتیک فارسی

faraar
اسم

escape, runaway, getaway, defection, running away, flight, dodge, elusion, circumvention, desertion, break, scamper, decamping, bolt, evasion, outflow, lam

از فرار سرمایه‌ جلوگیری کردن

to staunch the escape of capital

دزدان دست و پای او را بستند و فرار کردند.

The robbers bound his hands and feet, and escaped.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او متهم به همدستی در فرار زندانیان است.

He is accused of complicity in the prisoners' escape.

ناپایدار، ازبین‌رونده، بخارشونده

فونتیک فارسی

farraar
صفت

عامیانه volatile, fugacious, evaporating, fugitive, unstable, evasive, elusive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بازار سهام محلی فرار است که در آن قیمت‌ها می‌توانند در عرض چند ثانیه نوسان داشته باشند.

The stock market is a volatile place where prices can fluctuate wildly in a matter of seconds.

گاز فرار

volatile gas

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرار

  1. مترادف:
    انهزام رم عقب‌نشینی گریز هرب هزیمت
  1. مترادف:
    گریزپا گریزنده

ارجاع به لغت فرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرار

لغات نزدیک فرار

پیشنهاد بهبود معانی