لگدمال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

له یا خراب‌شده زیر ضربه‌های پا

فونتیک فارسی

lagadmaal
صفت
trampled, trod (upon), stampeded

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- اسناد لگدمال روی زمین دفتر پخش شده بود.

- The trampled documents were scattered across the office floor.

- گل‌های لگدمال

- the trampled flowers
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لگدمال

ارجاع به لغت لگدمال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لگدمال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لگدمال

لغات نزدیک لگدمال

پیشنهاد بهبود معانی