to sing, to sing a song, to warble, to vocalize, to croon, to descant
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با حرارت و اشتیاق آواز خواندن
to sing with expression
انبوهی از کودکان شروع کردند به آواز خواندن.
A whole host of children began to sing.
ناگهان شروع کرد به آواز خواندن.
Suddenly he started singing.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آواز خواندن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آواز خواندن