آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

از کار انداختن به انگلیسی

معنی‌ها

deactivate, inactivate, incapacitate, neutralize, paralyze

deactivate

inactivate

incapacitate

neutralize

paralyze

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

مجازی cripple

cripple

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت از کار انداختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «از کار انداختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/از کار انداختن

لغات نزدیک از کار انداختن

پیشنهاد بهبود معانی