امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

افسر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

afsar
officer, [lit.] crown

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد افسر

  1. مترادف:
    صاحب‌منصب
  1. مترادف:
    تاج دیهیم کلیل

ارجاع به لغت افسر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «افسر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/افسر

لغات نزدیک افسر

پیشنهاد بهبود معانی