به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ایفا کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • اجرا کردن
  • فونتیک فارسی

    ifaa kardan'
  • فعل متعدی
    to play (the role of), to enact, to perform, to carry out
    • - نقش مهمی را در ... ایفا کردن

    • - to play a leading role in ...
    • - در این فیلم او نقش یک سرباز زخمی را ایفا می‌کند.

    • - In this film, he plays the role of a wounded soldier.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ایفا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ایفا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ایفا کردن

لغات نزدیک ایفا کردن

پیشنهاد بهبود معانی