آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بارآوردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / baaraavardan /

to nurture, to upbringing, to uprear, to raise, to rear, to rear up, to bring up, to breed, to faster, to socialize

to nurture

to upbringing

to uprear

to raise

to rear

to rear up

to bring up

to breed

to faster

to socialize

پرورش دادن

درمورد بارآوردن بچه عقاید افراطی دارد.

She has strong views on raising children.

معلم قصد دارد خلاقیت را در دانش‌آموزان خود بارآورد.

The teacher aims to nurture creativity in her students.

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / baaraavardan /

to bear fruit, to fructify, to yield fruit

to bear fruit

to fructify

to yield fruit

میوه دادن، ثمر دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

صبر و پشتکار اغلب می‌تواند منجر به ایده‌هایی شود که در طول زمان به بار می‌آیند.

Patience and persistence can often lead to ideas that bear fruit over time.

سخت‌کوشی و فداکاری او بالاخره به بارآمد.

Her hard work and dedication are finally starting to yield fruit.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بارآوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بارآوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بارآوردن

لغات نزدیک بارآوردن

پیشنهاد بهبود معانی