fruit-bearing, bearing, bountiful, breeder, productive
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او گیاهان بارآور را بهدلیل زیبایی و نعمت آنها ترجیح میدهد.
She prefers fruit-bearing plants for their beauty and bounty.
این کشاورز در کشت محصولات بارآور برای بازارهای محلی تخصص دارد.
The farmer specializes in cultivating fruit-bearing crops for local markets.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بارآور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بارآور