آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

آبستن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / aabestan /

pregnant, gravid, with child, in the family way, impregnant, expectant, expecting, knocked up

pregnant

gravid

with child

in the family way

impregnant

expectant

expecting

knocked up

حامله

برآمدگی شکم زن آبستن

the bulge of a pregnant woman's stomach

او را آبستن کرد.

He got her with child.

صفت
فونتیک فارسی / aabestan /

مجازی fraught, enwomb, parturient, filled, peplete

fraught

enwomb

parturient

filled

peplete

آماده برای رویداد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

آینده آبستن حوادث خطرناکی است.

The future is fraught with dangerous events.

ماه آبستن نزدیک است.

The peplete month is near.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبستن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت آبستن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبستن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبستن

لغات نزدیک آبستن

پیشنهاد بهبود معانی