آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴

    حامله به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / haamele /

    pregnant, expecting, parturient, gravid, in the family way, with child, big with child

    pregnant

    expecting

    parturient

    gravid

    in the family way

    with child

    big with child

    باردار، آبستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    زن حامله دردش شروع شد.

    The pregnant woman went into labour.

    کسانی که نمی‌خواهند حامله شوند باید از قرص (داروی) ضدحاملگی استفاده کنند.

    Those who don't want to get pregnant should use contraceptives.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد حامله

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آبستن باردار حامل حبل
    متضاد:
    عقیم نازا سترون

    سوال‌های رایج حامله

    حامله به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «حامله» در زبان انگلیسی به pregnant ترجمه می‌شود.

    حاملگی به حالتی گفته می‌شود که یک زن در رحم خود جنینی را حمل می‌کند و فرایند رشد و تکامل یک موجود زنده در درون بدن مادر آغاز شده است. این وضعیت یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراحل زندگی زن است که معمولاً حدود ۹ ماه (۳۶ تا ۴۰ هفته) طول می‌کشد و طی آن تغییرات جسمی، هورمونی و روانی متعددی در بدن مادر رخ می‌دهد. این تغییرات برای حمایت از رشد جنین و آماده‌سازی بدن مادر برای زایمان ضروری‌اند.

    در طول حاملگی، بدن زن با افزایش هورمون‌هایی مثل استروژن و پروژسترون مواجه می‌شود که تأثیرات گسترده‌ای روی سیستم‌های مختلف بدن دارند. برخی از این تغییرات شامل بزرگ شدن رحم، افزایش حجم خون، تغییر در سیستم گوارش و همچنین تغییرات در پوست و خلق و خو است.

    علائم رایج حاملگی ممکن است شامل تهوع صبحگاهی، خستگی مفرط، حساسیت به بوها، تغییرات اشتها، و افزایش وزن باشد. همچنین در این دوران مراقبت‌های پزشکی منظم اهمیت زیادی دارد تا سلامت مادر و جنین تحت کنترل قرار گیرد.

    بارداری نه تنها یک فرآیند زیستی است، بلکه از نظر روانی و اجتماعی نیز تغییرات چشمگیری به همراه دارد. زنان در این دوره ممکن است احساسات متنوعی مانند شادی، اضطراب، نگرانی و حتی ترس را تجربه کنند. حمایت خانواده، آموزش‌های پیش از زایمان، و مراقبت‌های روانی نقش مهمی در کمک به مادران باردار دارند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، حاملگی با مراسم و آداب خاصی همراه است که احترام و ارزش ویژه‌ای به این مرحله زندگی نشان می‌دهد.

    از نظر پزشکی، حاملگی به سه دوره (سه ماهه) تقسیم می‌شود: سه ماهه اول، سه ماهه دوم و سه ماهه سوم، که هر کدام ویژگی‌ها و نیازهای خاص خود را دارند. در سه ماهه اول، جنین به سرعت شکل می‌گیرد و خطر سقط جنین در این مرحله بیشتر است. سه ماهه دوم دوره آرامش نسبی است و بسیاری از علائم ناخوشایند کاهش می‌یابند. سه ماهه سوم آماده‌سازی برای تولد است و ممکن است مادر احساس سنگینی و خستگی بیشتری داشته باشد.

    علاوه بر این، حاملگی می‌تواند با چالش‌ها و خطراتی مانند دیابت بارداری، فشار خون بالا، و زایمان زودرس همراه باشد که نیازمند مراقبت‌های ویژه پزشکی است. تغذیه مناسب، ورزش ملایم، اجتناب از مواد مضر مثل سیگار و الکل، و دریافت مکمل‌های ویتامینی به سلامت این دوره کمک می‌کند.

    حاملگی نمادی از زندگی، رشد، و امید است که در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان معجزه و هدیه‌ای بزرگ به آن نگاه می‌شود. این دوره، در کنار سختی‌ها و پیچیدگی‌هایش، فرصتی برای پیوند عاطفی عمیق بین مادر و فرزند است که تأثیرات آن تا پایان عمر باقی می‌ماند.

    ارجاع به لغت حامله

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «حامله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حامله

    لغات نزدیک حامله

    • - حامل
    • - حاملگی
    • - حامله
    • - حامی
    • - حامی از جان گذشته
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.