آخرین به‌روزرسانی:
بازداری کردن به انگلیسی
معنی
curb, deter, forbid, hinder, hobble, inhibit, interrupt
curb
deter
forbid
hinder
hobble
inhibit
interrupt
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ارجاع به لغت بازداری کردن
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «بازداری کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازداری کردن
لغات نزدیک بازداری کردن
- - بازدارنده
- - بازداری
- - بازداری کردن
- - بازداشت
- - بازداشت در بیمارستان