فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بازدارنده به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

baazdaarande

deterrent, hindrance, preventive, inhibition, obstructive, prohibitive, rub

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازدارنده

  1. مترادف:
    جلوگیر عایق مانع محذور جلوگیری‌کننده

ارجاع به لغت بازدارنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازدارنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازدارنده

لغات نزدیک بازدارنده

پیشنهاد بهبود معانی