آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بستگی داشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / bastegi daashtan /

to depend (on), to be determined by, to rest with, to rest on, to have to do with, to rely on

to depend

to be determined by

to rest with

to rest on

to have to do with

to rely on

وابسته بودن (به)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

موفقیت این عمل تا حد زیادی به کاربرد چیره‌دستانه‌ی چاقو توسط جراح بستگی داشت.

The success of the operation relied heavily on the deft handling of the knife by the surgeon.

سفر ما بستگی به هوا دارد.

Our trip depends on the weather.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بستگی داشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بستگی داشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بستگی داشتن

لغات نزدیک بستگی داشتن

پیشنهاد بهبود معانی