mistakenly, by mistake, by error, erroneously, wrongly
mistakenly
by mistake
by error
erroneously
wrongly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بهخطا به ارتکاب جرم متهم شد.
He was wrongly accused of the crime.
من بهخطا ایمیل را به شخص نادرستی ارسال کردم.
I mistakenly sent the email to the wrong person.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بهخطا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بهخطا