با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

بوق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شیپور، نای

فونتیک فارسی

boogh
اسم
horn, bugle, megaphone, trumpet, honker, bullhorn, klaxon

- بوق اشغال (تلفن)

- a busy signal

- وقتی که راه بند آمد، بوق صدها ماشین به اعتراض به غرش در آمدند.

- When the road got clogged, hundreds of car horns dinned in protest.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بوق

ارجاع به لغت بوق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بوق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بوق

لغات نزدیک بوق

پیشنهاد بهبود معانی